
بر اساس گزارش ارائه شده توسط LinkedIn، 75٪ از جویندگان کار قبل از درخواست برای شغل، برند کارفرما را در نظر می گیرند. به همین دلیل بسیاری از شرکت ها توجه ویژه ای به این موضوع دارند. علاوه بر این، 96 درصد از کارفرمایان نیز معتقدند که نام تجاری کارفرما و شهرت برند آنها می تواند تأثیر مثبت یا منفی بر درآمد آنها داشته باشد. با توجه به اعدادی که ذکر کردیم، بسیاری از سازمان ها در تلاش برای تقویت برند کارفرمای خود هستند و اگر برندی ندارند، در تلاش برای ایجاد آن هستند. اما سوال اینجاست که چگونه موفقیت برند کارفرما را اندازه گیری کنیم؟
برای سنجش میزان موفقیت یک برند کارفرمایی به معیارها و شاخص های خاصی نیاز است که در این مقاله قصد داریم این معیارها را نام ببریم. اگر یک برند کارفرمایی قوی میخواهید و میخواهید اثربخشی آن را بسنجید، به خواندن این مقاله ادامه دهید. به غیر از این مقاله، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد برند کارفرما و مفهوم آن، می توانید مقاله برند کارفرما چیست را مطالعه کنید.
شاخص های اندازه گیری همسو با اهداف اشتغال
برای سنجش موفقیت برند کارفرمای خود، باید از اهداف خود شروع کنید. بدون اهداف روشن، هرگز نمی توانید موفقیت را اندازه گیری کنید. اگر هدف شما حفظ کارکنان در حین ارائه مزایای خاص است، معیار موفقیت شما حفظ و پاسخی است که به مزایای ارائه شده دریافت می کنید. اگر هدف شما افزایش آگاهی از برند است، در اینجا یک شاخص دیگر برای آن وجود دارد. اگر هدف شما این است که افراد بیشتری رزومه خود را برای فرصت های شغلی خود ارسال کنند، معیار متفاوتی برای آن وجود دارد. اهداف روشنی برای خود تعیین کنید و سعی کنید موفقیت آنها را بسنجید.
به عبارت دیگر هیچ شاخص مشترک و یکسانی برای برند کارفرما در دنیا وجود ندارد. معیارهایی که دنبال می کنید کاملاً با اهداف شرکت شما و آن اهداف مرتبط است. تقویت برند کارفرما بستگی دارد به. برای سنجش میزان موفقیت خود در آن زمینه، باید بدانید که در حال تلاش برای رسیدن به چه هدفی هستید.
برخی از رایج ترین اهداف برند کارفرما عبارتند از:
- ایجاد اعتبار و اعتبار برای برند: هدف اصلی برای شرکت هایی که به دنبال ایجاد یک نام تجاری کارفرما هستند، ایجاد شهرت به عنوان یک برند معتبر است. این به شرکت ها کمک می کند تا خود را از رقبای خود متمایز کنند و ماموریت، ارزش ها و فرهنگ منحصر به فرد خود را به نمایش بگذارند.
- جذب نیرو و کارشناسان در زمینه های مختلف: بسیاری از کارفرمایان بر تقویت برند کارفرمای خود تمرکز می کنند تا بهترین نامزدها را در بازار کار به دست آورند.
- به حداقل رساندن کل هزینه هر استخدام: یک برند کارفرمای قوی می تواند به طور قابل توجهی به کاهش هزینه هر استخدام شما تا 43 درصد یا بیشتر کمک کند. شرکتهایی که دارای برند کارفرمایی قوی هستند، افرادی را جذب میکنند که از هر نظر مناسبترین هستند و در نهایت هزینه کلی هر استخدام را کاهش میدهند.
شاخص های برندسازی کارفرما برای سنجش موفقیت آن
هانا فلیشمن، مدیر استخدام در HubSpot، توضیح می دهد که چرا معیارهای نام تجاری کارفرما باید با اهداف استخدام شرکت شما هماهنگ باشد:
اکثر شرکتهایی که درباره برندسازی کارفرمایی با آنها صحبت میکنم یکی از دو کار را انجام میدهند: آنها یا همه معیارها را اندازهگیری میکنند یا همه معیارها را اندازهگیری نمیکنند. اندازه گیری نرخ کلیک در هر ایمیل، نرخ کلیک در صفحات وب سایت و نرخ تبدیل ایده های خوبی از لحاظ تئوری هستند، اما واقعاً هر کدام از اینها چه ارتباطی با اهداف شما دارد؟ معیارهایی را انتخاب کنید که میدانید میتوانید روی آنها تأثیر بگذارید، اما بر اهداف کلی استخدام شما نیز تأثیر میگذارد».
در زیر 11 شاخص برند کارفرما ارائه شده است که می تواند به شما کمک کند اثربخشی فعالیت های خود را در تقویت برند کارفرما بسنجید.
1. کیفیت استخدام
اگر یکی از مهمترین اهداف استخدام برای شرکت شما جذب افراد ماهر و با استعداد است، باید روی برند کارفرمای خود کار کنید تا این هدف را ارزیابی کنید. مطالعات نشان می دهد که یک برند کارفرمای قوی 50 درصد بیشتر احتمال دارد که نامزدهای واجد شرایط را جذب کند، اما کارفرمایان چگونه می توانند کیفیت نامزدها را بسنجند؟ علاوه بر نتایج ارزیابیهای قبل از استخدام که برای غربالگری و ارزیابی متقاضیان استفاده میشود، استخدامکنندگان میتوانند درصد افرادی را که برای مصاحبه انتخاب شدهاند محاسبه کنند که میانگین آن حدود 12 درصد است.
اگر درصد افرادی که برای مصاحبه انتخاب شده اند بیش از 12 درصد باشد، احتمال اینکه افراد واجد شرایط را برای موقعیت های خود استخدام کرده باشید، زیاد است. اگر کمتر از این عدد است، باید به فکر راههایی برای افزایش کیفیت استخدام در شرکت خود باشید.
2. هزینه هر استخدام
هزینه های استخدام، ارزیابی های قبل از استخدام، تبلیغات و موارد دیگر همگی می توانند هزینه هر استخدام را تعیین کنند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، یک برند کارفرمای قوی می تواند به شما کمک کند تا هزینه هر استخدام را به میزان قابل توجهی کاهش دهید. (در واقع، در برخی موارد تقریباً هزینه هر اجاره را به نصف کاهش می دهد!)
هنگامی که یک شرکت و برند کارفرمای آن شناخته شده می شود، افراد بیشتری به احتمال زیاد برای استخدام به آنها مراجعه می کنند و این افراد اغلب برای سازمان بهتر هستند زیرا می دانند شرکتی که می خواهند در آن کار کنند. با جذب این افراد به شرکت و فرصت های شغلی آن، استخدام کنندگان می توانند زمان کمتر و پول کمتری را صرف یافتن افراد ایده آل برای نقش های باز کنند.
3. آگاهی از برند
در حالی که آگاهی از برند کمی انتزاعیتر از سایر شاخصهای ملموس یک نام تجاری کارفرما است، شما به ایدهای برای آن نیاز دارید تا برند خود را به افراد بیشتری بشناسید. هرچه شرکت شما مشهورتر و محبوبتر باشد، احتمال جذب افراد باکیفیت در حین استخدام بیشتر است، زیرا شما برند منتخب افراد بیشتری هستید.
به جای محاسبه یک عدد با یک فرمول، آگاهی از برند را می توان از طریق سیگنال های دریافتی از جامعه محاسبه کرد. با نظارت بر تعاملات خود در رسانه های اجتماعی، می توانید درک بهتری از آگاهی برند خود به دست آورید. این بدان معناست که در این پلتفرمها میتوانید درباره احساس مردم درباره شرکت شما به عنوان یک برند اطلاعات بیشتری کسب کنید.
4. منابع استخدام
استخدام شما چطور بود؟ جویندگان کار آگهی های شغلی شما را از کجا پیدا کردند؟ معیارهای استخدام منبع به استخدامکنندگان کمک میکند بفهمند کدام کانالها برای شما مؤثرتر بوده و کدام کانالها کمتر موفق بودهاند. برای اندازه گیری منبع استخدام خود، به این نگاه کنید که بیشتر استخدام شما از کجا می آید و ببینید آیا منابع مناسبی را هدف قرار داده و روی آن سرمایه گذاری می کنید.
اگر متوجه شدید که تعداد کمی از قرارهای ملاقات شما از منابع مقرون به صرفه تری مانند ارجاع کارمندان انجام می شود، باید روی افزایش بهره وری این منابع سرمایه گذاری کنید و به عنوان مثال، پاداش بهتری به کارمندان خود بدهید.
5. تعداد آگهی های استخدام
اگرچه بسیاری ممکن است این را به عنوان یک شاخص برند کارفرما تصور نکنند، این معیار به شما کمک می کند تا از تعداد افرادی که برای باز شدن شغل خود درخواست داده اند، احساس کنید. اگر یک بخش اختصاصی در وب سایت خود برای آگهی های شغلی دارید، می توانید تعداد درخواست ها را از آنجا نظارت کنید و میزان موفقیت برند کارفرمای خود را در جذب نیرو بسنجید.
ارزیابی تعداد آگهیهای شغلی همچنین به شما کمک میکند تا بفهمید که شرکت شما تا چه حد برای جویندگان کار به عنوان یک کارفرما شناخته شده است. اگر روی ایجاد یک برند کارفرمایی قوی تمرکز کنید و شاهد افزایش فرصت های شغلی باشید، احتمالاً در مسیر درستی هستید.
6. نرخ پذیرش پیشنهاد شغلی
اندازه گیری نرخ پذیرش پیشنهاد شغلی برای شرکت ها بسیار مفید است. ایجاد نرخ پذیرش شغلی نه تنها به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که فرآیند استخدام شما موفقیت آمیز است، بلکه می تواند به شما ایده دهد که چه تعداد از افراد پیشنهاد شما را رد می کنند. برای تقویت برند کارفرمای خود، می توانید نرخ پذیرش پیشنهاد شغلی را دریافت کرده و دلایل رد را بررسی کنید. از کارجویان بازخورد بخواهید و تا جایی که می توانید پیش بروید تا دریابید که چرا برند شما برند محبوب و منتخب جویندگان کار نیست.
7. رضایت مدیر استخدام
یکی از بهترین راهها برای سنجش موفقیت استراتژی، دریافت بازخورد از مدیران استخدام است. چقدر از انتخاب افراد برای استخدام رضایت دارند؟
اندازه گیری رضایت مدیر استخدام به شما کمک می کند تا اطمینان حاصل کنید که بهترین افراد را برای موقعیت های شغلی خود به کار می گیرید و همچنین این افراد چقدر با فرهنگ سازمان شما سازگاری دارند. یکی از راههای اندازهگیری رضایت مدیر استخدامی ارسال نظرسنجیها برای یافتن میزان رضایت مدیران از افرادی که استخدام کردهاید، و سپس تجزیه و تحلیل بازخوردها است.
8. تجربه کارمند
یکی از جنبه های کلیدی برندسازی کارفرما، تعیین این است که تجربه کارمند چقدر با اهداف برند کارفرمای شما همسو است. در حالی که هیچ فرمولی برای محاسبه چیزی مانند تجربه کارمند وجود ندارد، روش هایی وجود دارد که می توانید آن را اندازه گیری کنید و از نتایج برای تقویت برند کارفرمای خود استفاده کنید. بسیاری از شرکت ها از نظرسنجی کارکنان و مصاحبه های خروج استفاده می کنند و با تجزیه و تحلیل نتایج، سعی در بهبود تجربه کارکنان دارند.
اگر متوجه شکافی بین تجربه کارمند و انتظارات خود شدید، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که در نحوه ایجاد و اجرای استراتژی برندسازی کارفرما تغییراتی ایجاد کنید.
9. نرخ ارجاع کارمند
یک مطالعه نشان می دهد که میانگین نرخ استخدام از طریق ارجاع کارمندان 7٪ است، اما در برخی از شرکت ها این میزان به 40٪ می رسد. ارجاع کارمندان به کاهش هزینه های استخدام و بهبود نرخ نگهداری کمک می کند. بنابراین، بسیاری از شرکت ها به دنبال اندازه گیری نرخ ارجاع کارمندان هستند و به تقویت برند کارفرمای خود فکر می کنند. با دانستن تعداد ارجاعات کارمندان، می توانید درک بهتری از نحوه تقویت برند خود، چه در داخل و چه از لحاظ خارجی داشته باشید.
10. نرخ حفظ کارکنان
کارکنان، به ویژه در بازار کار پویای امروزی، همیشه در حال حرکت هستند. بسیاری از شرکت ها به دنبال راه هایی برای کاهش گردش مالی و افزایش حفظ کارکنان و تمرکز بر ایجاد و بهبود برند کارفرمای خود هستند.
برخی از مطالعات نشان میدهند که حفظ کارکنان رایجترین معیار برای برندسازی کارفرما است، که منطقی است زیرا اندازهگیری آن آسان است و با دریافت بازخورد از طریق مصاحبههای خروج کارکنان، میتوانید بینش زیادی در مورد احساس کارمندان به دست آورید. چرا ترک میکنید. شرکت ها می توانند از تجربیات کارمندان خود بیاموزند و از آموخته های آنها برای بهبود برندسازی کارفرمایی و فرآیندهای استخدام استفاده کنند.
11. نظرات کارمندان سابق
جدای از این معیارها، خوب است به حضور فعال آنلاین برند خود نیز توجه کنید و از آن درس بگیرید. وبسایتهایی مانند ایران تلنت صفحهای برای شرکتها دارند که در آن کارمندان سابق آنها میتوانند تجربه کاری خود را با آن سازمان به اشتراک بگذارند. شرکت ها می توانند از این اطلاعات و سایر جزئیات در پروفایل خود برای تقویت برند کارفرمای خود استفاده کنند.
آخرین کلمه
برای سنجش موفقیت برند کارفرمای خود، باید ترکیب مناسبی از این معیارها را بیابید، بر بهبود فرآیندهای استخدام و برندسازی خود تمرکز کنید و در نهایت بر اهداف سازمانی در تمامی این فرآیندها تمرکز کنید. 11 شاخص و معیاری که در این مقاله به اشتراک گذاشته ایم می تواند نقطه شروع خوبی برای شما باشد تا بیشتر روی برند خود کار کنید.